منتظرتم

بازم روز از نو روزی از نو

سلام عزیزم..... اومدم بگم از اندر احوالاتم...از غصه هایی که دارم..هیچ کس از دلم خبر نداره.... فقط بابایی میدونه که اونم شاهد ماجرا بود و شاید بابایی یه جور غصه داره و من هم یه جور دیگه.....ولی فقط اینو میتونم بگم که خیلی سخت بود..خیلیییییییییییییی زیاد.بیشتر از اونچه که فکرشو میکردم.... شهریور 93 که بار دوم انتقال جنین منفی داشتم...گفتن استراحت کن بلکه رحمت استراجت کنه و ...از این حرفا..رفتم طب سنتی...پیش یه عطاری که استادش یه آقای جوانی بود که درسش رو خونده بود واقعا هم تبحر داشت.... نزدیک شش ماه به گفته هاش گوش کردم... عرقیجات مثل عرق رازیانه  میخوردم...روغن رازیانه و روغن زنجبیل میزدم به شکمم تا گرم بشه و خیلی دستورات عذایی که ...
25 خرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به منتظرتم می باشد